[̲̅W̲̅][̲̅O̲̅][̲̅L̲̅][̲̅F̲̅]

ساخت وبلاگ

ســالــها بــعــد

 

من در کنار یک زن زندگی میکنم ،

زنی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب میشه،

زنی که شاید من مرد رویاهاش باشم اما ،

اون هیچ وقت زن رویاهای من نمیشه چون ،

رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...

جسمم کنار اون میخوابه اما ،

افکارم در کنار تو .

 

ســـالهـــا بعــد

 

بی هوا وقتی یادت میوفتم ،

... فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ ....

شاید اسم تورو گداشتم روی دخترم ،

سالها بعد ،

من مردیم که از عذاب وجدان داره میمیره ،

مردی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک زن دیگست ،

مردی که به دوست داشتن های زن دیگه پاسخ میده اما ،

نه از ته دل ...

 

ســالـــهــا بـــعــد

 

وقتی همه خوابن ،

میرم تو آشپزخونه و یه سیگار روشن میکنم ،

تو اون نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم ...

از سیگارم کام های عمیق میگیرم ،

و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟

در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم ، سیگارم رو به اتمامه ،

و من ،

با عذاب و با دلی پر از غم ،

باید برم کنار زنی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...

سالها بعد این موقع ،

تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ،

من کنار كسیم که ،

فقط باهاش هم خونم ...

 

ســالــهــا بعــد

 

مردیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...

مردی که خیلی ها میشناسنش اما ،

اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست...

 

[̲̅W̲̅][̲̅O̲̅][̲̅L̲̅][̲̅F̲̅]...
ما را در سایت [̲̅W̲̅][̲̅O̲̅][̲̅L̲̅][̲̅F̲̅] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1amir248e بازدید : 96 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 18:39